وقتی در مهمانی های خانوادگی دورهم جمع می شوید افراد فامیل و دوستان را با دقت بیشتری زیر ذرهبین بگیرید؛ شاید افرادی را ببینید که زودتر از بقیه عصبانی میشوند و گاهی با کوچکترین واکنشی از کوره در میروند. گروهی از متخصصان بر این باورند که گرسنگی و پایین آمدن قند خون، میتواند در بروز بعضی از رفتارها مانند عصبانیت تاثیر داشته باشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی ما مشکلاتی ایجاد کند. عصبانیت و تشدید آن میتواند به ارتباطات موثر ما با دیگران لطمههای جبرانناپذیری وارد کند.
عصبانیت، مقدار و سرعت دارد. عصبانیت ممکن است به دلایل مختلفی به وجود بیاید. اما ریشه اصلی عصبانی شدن این است که انتظارات و تخمینهای شما از خودتان واقعی نیست. به این مثال ساده توجه کنید؛ فرض کنید خانمی طبخ یک آش متفاوت را برای صرف افطار در ایام رمضان یاد گرفته است. او دوستانش را دعوت میکند تا این غذای جدید را برای آنها هم درست کند و نظرشان را جویا شود.
دوستانش غذا را میل میکنند و آنطور که باید و شاید خوششان نمیآید اما انتظار آن فرد از دستپختش چیز دیگری بوده است. وقتی هم از دوستانش میپرسد غذا چطور بود و پاسخ میشنود که بد نبود، توی ذوقش میخورد؛ همین موضوع کوچک علاوه بر عصبانیت، خستگی ذهنی هم برای آن فرد به همراه دارد.
مهم ترین علل بروز خشم و در انسان
ریشههای فردی عصبانیت
ریشههای فردی عصبانیت ناشی از بلد نبودن برخی تکنیکهاست؛ یعنی من بلد نیستم
ارتباط برقرار کنم و خواستهام را به شما منتقل کنم. من از شما دلخورم و بلد نیستم
آن را درست اعلام کنم. همچنین بلد نبودن مهارت ارتباط و دفاع از خود، باعث میشود
فرد احساس ((قربانی بودن)) را تجربه کند و با کلی خشمهای پنهان اعلامنشده مواجه
باشد؛ همه این مسائل در خانواده، محل کار و جامعه ذهن شما را خسته میکند.
صحبت نکردن هم گاهی خشم ایجاد میکند
گاهی اوقات ((خودکمبینی تجمعیافته)) هم خشم ایجاد میکند. فردی را در نظر بگیرید
که بارها از آقای جمالی ناراحت شده است؛ هیچ وقت هم به روی آقای جمالی نیاورده و
حرفهایش را نزده است. بعد هم ژست آدمهای خیلی صبور را میگیرد و با این حس که
آدم باید صبور باشد، هیچ چیزی به طرف مقابل نگفته است اما این را هم نمیداند که
این دلخوری جمع شده و به یک باره مثل یک آتشفشان فوران میکند.
ریشههای اجتماعی عصبانیت
ریشههای اجتماعی عصبانیت از پر شدن خشاب یا ظرفیت آدمها
در یک جامعه نشأت میگیرد. مثل مساله به ظاهر کوچک قرار گرفتن در ترافیک سنگین که
بارها تکرار میشود یا مثل تکرار یک عمل نابخردانه یک مسوول اداری در جامعه. همه
این مسائل اجتماعی و بسیاری از فایلهای حلنشده دیگر در ذهنمان باقی میمانند،
بعد کمکم دچار ناامیدی و احساس بیعدالتی اجتماعی میشویم.
این خشم، خشم طبقه متوسط رو به بالای جامعه است. درستش چیست؟ اینکه در مورد سادهای مثل پخش یک فیلم مثلا با صحنههای خشن همیشه اعلام شود که این برنامه به دلیل وجود صحنههای خشن برای کودکان شما مناسب نیست. همین جمله ساده حس خوبی به مخاطب میدهد؛ این حس که شما و خانوادهتان بهعنوان یک رکن اساسی در جامعه مهم هستید و حتی چیزی که میبینید هم مهم است.
خشم ناشی از عقده حلنشده
آقای جمالی یک مهندس برجساز موفق با امکانات عالی است
که کارمندهای بسیاری هم زیر دستش کار میکنند
اما بیپولی، مشقتهای اولیه و رنج دیدهنشدن در دورانهای گذشته زندگی را
هنوز با خودش حمل میکند. امکانات فراوانی هم دارد اما در رابطه پدر و پسریاش
مساله دارد. سن ازدواج پسر رسیده و میخواهد امکاناتی را فراهم کند تا پسر سر خانه
و زندگیاش برود، اما نمیتواند.
با خودش میگوید من سالها مشقت و آوارگی کشیدم مگر میشود به همین راحتی امکانات در اختیار پسرم قرار دهم؟ همیشه فرزند این مرد متهم به سوسولبازی در آوردن، بیعرضه بودن و. . . از طرف پدر است. هرگز هم پدر خانواده به این فکر نمیکند که پسرش با استانداردهایی متفاوت از خودش رشد کرده.
البته که پسر باید با آداب درستی بزرگ شود اما آن شیوهای که از جانب پدر منتقل میشود مدل عجیب و غریب و نادرستی است. حتی برعکس این موضوع هم صادق است؛ پدرهایی که امکاناتی بیش از حد توانشان در اختیار فرزندشان میگذارند، این هم یک جور عقده حلنشده است.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده است.
- ۹۴/۱۱/۲۰