دروغگویی یکی از بدترین عادت هایی است که ممکن است در کودک شما به وجود آمده باشد. برای جلوگیری از دروغگویی کودک تان بهتر است ابتدا علت های دروغگویی کودک تان را پیدا کنید. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، تا به حال نشنیدهایم هیچ پدر و مادری بگوید فرزند من دروغ نمیگوید. در حقیقت، دروغگویی مهارتی است که اغلب کودکان آن را میآموزند و برای آن دلایلی وجود دارد.
· چه وقت بچهها دروغ میگویند؟
· آیا دروغگویی آنان آگاهانه است؟
· از چه زمانی کودک فرق بین راست و دروغ را میشناسد؟
· چگونه تشخیص دهیمکودک خیالپرداز است یا دروغگو؟
· راه مقابله با کودک دروغگو چیست؟
حجتالاسلام و المسلمین موسوی، کارشناس دینی و مشاور کودک با اشاره به اینکه دروغ، مطلب یا سخنی است که با واقعیت همخوانی ندارد و معمولا کسی که دروغ میگوید آگاهانه حقیقت را تحریف میکند، در خصوص کودکان، دروغگویی را باید مطابق با سن و دوره رشدی که پشت سر میگذارند، بررسی کرد و نباید کودک خیالپرداز را دروغگو نامید.
کودک تا قبل از سه سالگی معنی دروغ را نمیداند و هر چه به ذهنش میرسد و هر چه را که نمیفهمد به زبان میآورد و بین واقعیت و خیال، مرزی قرار نمیدهد و چون بچهها نمیدانند حوزه تفکر آنها خصوصی است و نباید هر چه به فکرشان میرسد بر زبان بیاورند و با این گمان که چون والدین میتوانند ذهن آنها را بخوانند، تخیلات و داستانهای غیرممکنی را هم که به ذهنشان خطور میکند، تعریف میکنند که اغلب داستانهایشان طولانی و اغراقآمیز بوده و چیزهایی است که دوست دارند واقعیت داشته باشد.
این مشاور کودک تصریح میکند : علاوه بر اینکه قدرت تخیل و تصویرپردازی کودک در این سن به اوج خود میرسد، کودک همزمان با یادگیری مهارتها و اطلاعات جدید، قدرت ذهنی خود را بالاتر میبرد و یاد میگیرد کار بدی را که کرده گردن یک فرد خیالی بیندازد. در نتیجه در این حیطه سنی، والدین نباید خیالپردازیهای کودک را به اشتباه، دروغ بدانند.
6 سالگی، زمان آشنایی کودک با دروغ و دروغگویی
کودکان متناسب با هوش، تخیل و موقعیتهای محیطی و بنا به واکنش
والدین در برخورد با آنها از حدود شش سالگی دروغ را میشناسند و در 9-8 سالگی
تفاوت بین واقعیت و دنیای فانتزی را درمییابند و تا ده سالگی کاملا تفاوت بین
حقیقتگویی به عنوان یک کار صحیح و دروغگویی به عنوان یک کار نادرست را درک میکنند.
چرا کودکان دروغگو می شوند؟
با این که دلایل دروغگویی در کودکان بسیار متعدد است، اما میتوان به
بخشی از آنها اشاره کرد. به گفته سیدجواد موسوی در اولین درجه بهتر است به همان
تفاوت قائل نشدن بین واقعیت و تخیل کودک اشاره کنیم که متاسفانه والدین با واکنش
عجولانه و اشتباه سعی میکنند، گفتههای خیالی کودک را تصحیح کنند و با این باور
او را از دروغگویی بر حذر دارند.
اما گاهی والدین دروغ را آموزش میدهند. به عنوان مثال در حضور کودک از ویژگی یا خصوصیتی در او صحبت میکنند که فاقد آن است. ضمن اینکه اگر به کودک اجازه ندهیم در جمع اظهار نظر کند و او را به سکوت وادار کنیم او به دروغ گفتن روی میآورد؛ عملی که بعضی والدین ناآگاهانه آن را انجام میدهند.
این مشاور کودک با تاکید بر اینکه دروغگویی نشانه اغتشاش درونی و نبود امنیت روانی در کودک است، میافزاید: وقتی کودک یا بزرگسال خود را در معرض خطر یا تهدید ببیند اگر شیوه صحیح مقابله با آن را نداند به اشتباه سعی میکند با دروغ گفتن احساس امنیت و آرامش پیدا کند.
گاهی نیز کودک به دلیل نبود عزتنفس و درد حقارت، برای ترمیم شخصیت خود دروغ میگوید. در واقع آنچه در دروغگویی کودکان مایه نگرانی محسوب میشود این است که شخصیت واقعی کودک را به یک شخصیت غیرواقعی تبدیل میکند. در چنین شرایطی زمینه بروز اختلالات شخصیتی و ناسازگاریهای اجتماعی در کودک ایجاد میشود و سلامت روانی وی به خطر میافتد.
طبیعی است که ما نمیتوانیم نقش محیط اجتماعی و اعمال و رفتار والدین را نیز در شکلگیری شخصیت کودک نادیده بگیریم، زیرا کودک از همه جهت تحت تاثیر محیط پیرامون و الگوهایی است که در مقابل او قرار دارند. اگر اجتماع، آموزههای خوبی نداشته باشد و والدین نیز الگوی مناسبی نباشند و در مقابل کودک دروغ بگویند، کودک مانند آنها رفتار خواهد کرد.
گاهی بچهها برای آزمودن والدین دروغ میگویند تا واکنش آنها را بسنجند. در چنین مواقعی لازم است والدین به جای نشان دادن واکنش تند و شدید، تلاش کنند تمرکز کودک را از روی موضوع دروغگویی به راستگویی معطوف کنند. گاهی اوقات هم کودکان برای به دست آوردن چیزی که میخواهند یا وقتی میدانند کار اشتباهی کردهاند برای آنکه تنبیه نشوند دروغ میگویند.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده است.
منبع: نوآورد – جام جم آنلاین
- ۹۴/۱۱/۲۰